لحظه به لحظه وآن به آن
در روایتی از امام صادق امده است شب و روز در انتظار امدن امام زمانت باش. نه روزی یک بار نه هفته ای یک بار هر لحظه و هر آن؟!!در انتظار امدن حضرت باش!!!
چگونه و هر لحظه من چشم انتظار آمدن حضرت باشم؟در حالی که در روایات داریم صیحه اسمانی در ماه مبارک رمضان زده می شود؟؟
اما در ماه مبارک رمضان بودن این صیحه از نشانه های حتمی و مسلم نخواهد بودو همینطور ده ها علامت دیگر این ها از نشانه هاییه غیر حتمیه هستند که ممکنه رخ بدههد و ممکنه ندهد؟!
در رویات داریم«لا یاتیکم الا بغته:ناگهان ویک مرتبه ظهور می فرمایند»نه اینکه منتظر بنشینیم تا ماه رمضان بیاید و بیایند.«شب و روز در انتظار امدن مام زمان باش»
یه داستانی رو بگم بعد اونوقت ببینید به ما هم میگن منتظر؟
در قم مجلس روضه ای معروفی بود که در ان همه حاضران در حال و شور خاصی بودند حضرت ایت الله بهجت-دام ظله-هم در مجلس شرکت کرده بودند وقتی که ذکر و مصیبت و مرثیه تمام شدو حضرت ایت الله بهجت می خواستند تشریف ببرند یک مرتبه گفتند راه را باز کنید آقا می خواهند تشریف ببرندو منظورشان از آقا ایت الله بهجت بود-ایشان شروع به لرزیدن کردند و گفتند:اقا کو"؟یعنی اصلا به خودشان نگرفتند}چون در عالم یک آقا داریم. دیگران در برابر ان حضرت نوکرند.حضرت ایت الله بهجت چنان در کلاس انتظار
قرار دارند با شنیدن کلمه ی آقا ناگهان می لرزند و می گویند:آقا کو؟؟؟
مر حوم اقا سید عباس هم می گفت:وقتی خدمت مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می رفتم تا می رسیدم شیخ می پرسید:اقا سید از امام زمان چه خبر؟ ایا امدن حضرت نزدیک نیست؟ به این می گویند معنای درست انتظار. انتظار یک حالت خاصی در وجود انسان است که شب و روز چشم به راه امدن امام زمان است
همین مرحوم شیخ رجبعلی خیاط زمانی چنان واله و شیفته ی ظهور حضرت شده بود و تحملش لبریز شده بود که همه زندگی خود را جمع کرد و به مشهد رفت تا به محض قیام سید حسنی که از مشهد قیام خواهد کرد در رکاب ایشان قرار گیرد
روزی سیدی که همسرشان هم سید بودند در راه مشهد بودند که دیدندن فرزندشان نیاز به غذا دارد و مادرشان هم شیر ندارند و هیچ غذایی هم نبود کودک انقدر گریه کرد تا به خواب رفت و مادرش هم که از این وضع ناراحت بود خوابید سپس بیدار شد و شروع کرد به گریه کردن؟!!همسرشان گفتند چرا گریه می کنی گفت :همین الان حضرت ولی عصر_ارواحنا فداه- را دیدم فرمودند:ما عنایت و توجهی کردیم و تو الان شیر داری و می توانی به بچه شیر بدهی من چهارده سال دیگر ظهور و قیام خواهم کرد .و دیدند که بله مادر شیر دارد. ان سید می گفتند:این علامت کهدرست است این دلیل راست بودن رویا همسرم است این بار من هم گریه ام گرفت که چرا حضرت فرمودند چهار ده سال دیگر؟چگونه چهارده سال صبر کنم؟ان شا الله منظورشان چهارده روز دیگر است خیلی گریه کردم و متوسل شدم وقت خواب فرا رسید و در عالم خواب دیدم حضرت ولی عصر که فرمودن فلانی تو عاشق ما نیستی!عرض کردم :یابن رسول الله من شب و روز از عشق شما می سوزم و می گدازم چگونه عاشق شما نیستم؟حضرت فرمودند:چرا چهارده سال را به چهارده روز تعبیر کردی؟ایا عاشق چهارده روز صبر می کند؟می بایست می گفتی چهارده لحظه ی دیگر!
یعنی چنین انتظاری مطلوب است انتظار یعنی انتظار لحظه به لحظه آن به آن و ثانیه به ثانیه متوقع و منتظر قدم دلدار باش
انتظار مقدم دلدار می باید کشید در وفاداری جفا بسیار می باید کشید
الهم عجل لولیک الفرج و جعلنا من المستشهدین بین دیه
منتظر باشید منتظر باشید منتظر ظهور حق نه انتظار کافی نیست دوری از گناه دوری از گناه دوری از گناه
سعی کنیم ما دیگه جزو اون دسته ای نباشیم که دل اقا رو می شکونیم خونه دلتو اماده کن
انشاالله وعده دیدار نزدیک است
«احتمالا مدتی اپدیت نمی شما
لتماس دعا
الهم صل علی محمد و ال محمد
نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
برای شادی دوست عزیزمون ایلیا پطروسیان صلوات و فاتحا ای قرائت کنید حتما خیلی از شما از طریق وبلاگش می شناختین و قتی خبرو شنیدم باورم نشد خدا به خانوادشون صبر بده یا زهرا
و همینطور تسلیت می گم به دوست عزیزمون ارمیا
جزئیات کامل می تونید http://ermiya.parsiblog.com/ ببینید
بعضی روزا فکر می کنم بار گناهم
کاری کرده که پیش تو رو سیاهم
یاد گرفتاریم می افتم
یاد اون لحظه ای که می برنم
به یاد غسل و کفنم
یاد فشار قبرمو فریاد زدنم
یا اون لحظه ای که دو تا ملک سوال کنن
یاد ساکت شدنم یاد اون شلاقایی که می زنن روی تنم
که بگو خدات کیه قبلت کجاست
چیه کتابتو اسم پیامبرتو بگو
کمکم کن که نمونه جوابم توی گلو
تو سوال اولی بگم علی
دیگه هر چی که بگن بگم حسین
من قبلتک؟ من دینک؟ من امامک؟ من کتابک؟
دینم حسین روحم حسین عشقم حسین
اول حسین اخر حسین
سینه زن تو وقتی که می خواد بمیره
دم اخر دم می گیره
اگه بگن حالت چطوره
میگه دلم چشم براه قدم حضرت امیره
اخه شنیدم موقع مردن تو میای پا میزاری روی سرم
خودت نگفتی که میام با پدرم همراه جد اطهرم با حسنم برادرم
منتظرم باش که میام با مادرم
اگه اومدی بالا سرم
یه بار بگو به مادرت
این بیچاره نوکرته بگو به بابات این غلام قنبرته
بگو به امام مجتبی این دیوونه گریه کنه مادرمه مست تو و خواهرمه
به مادرت بگو که این بنده اگه ناسپاسه
ولی دلداده عطر گله یاسه
تو عاشقی هر چی می دونه معلم عشقش عباسه
حالا که این شعرو نوشتم یه قضیه ای هم بگم
میگن یه طلبه ای بود ادم عجیبی بود تو کاراش مراقبت داشت شب که می شد کارای روزشو می نوشت و اگر کسی رو دلخور کرده بود یا فکر می کرد حقی بر گردنشه فرداش می رفت و حلالیت می طلبید این طلبه گریه کن امام حسین و نوکر در خونه اقا بود ... خلاصه
یه مدتی بعد این اقا به طور اتفاق مریض می شن و دو ماه کمتر بیمارستان نمی مونن که در همون جوونی فوت می کنن
شب اول قبرش دوستاش با هم قرار می زارن برن سر مزارش
با هم می رن و شروع می کنن به دعا خوندن و نماز خوندن خلاصه تا صبح اونجا بودن
یکی از اونا نیمه های شب از خستگی خوابش می بره و یه دفعه با حالت پریشونی از خواب می پره و میگه: کجا رفت؟
اون سیدی که الان اینجا بود کجا رفت؟ میگن که بنده خدا کسی اینجا نبوده
میگه پس خواب دیدم یه سیدی همین الان اومده بود و پرسید چرا اینجایید؟ منم گفتم شب اول قبر دوستمونه اومدیم اینجا تا تنها نباشه اون سید میگه چرا خوابیدی بلند شو بلند شو همین حالا نکیر و منکر اومدن
با شنیدن این حرف بچه ها به های هوی می افتن هر کی یه چی میگه یکی نماز می خونه یکی دعا می خونه ...
یه دفعه یکی از اونا که خیلی پریشون شده بود به فکرش چیزی می رسه
سرشو می زاره رو قبر و میگه السلام علیک یا ابا عبد الله
می گذره...........
چند وقت بعد خواب همین طلبه رو می بینند بهش میگن چه خبر؟
میگه هر کی باشی وقتی چهره نکیر منکر و ببینی همه چی یادت می ره
همه چی یادم رفته بود یه دفعه یه صدایی شنیدم
السلام علیک یا ابا عبدالله
گفتم من هیچی یادم نیست فقط می دونم آقام حسینه
یا حسین
الهم عجل لولیک الفرج و جعلنا من المستشهدین بین یدیه
شاید با شهادت ... و گرنه.......
پسر فاطمه عمری ایست بیابان گرد است عاشق مست بیابانی یارم هستم
ارزویم همه این گشته به عباس قسم بنگرم کشته و قربانی یارم هستم
رمضان رفته ز دستو گره ام باز نشد سائل دائمی مهمانی یارم هستم
کاش یک شب شب قدرم به کنارم باشی طالب سفره قرآنی یارم هستم
الهم عجل لولیک الفرج
خیلی ها دارن چشم انتظاری می کنند کم کم داره می رسه
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
وقتی میگی یکی یکی گناهات میان جلو چشمات
هیچ وقت هیچ وقت خدایا الهی بالحق محمد بحق محمد ...
دستاتو بلند کن قران ر و سرت
قرآن قرآن قرآن؟؟؟
تو این چند وقته عمرت چقدر خدا با هات حرف زده
چقدر به حرفاش گوش دادی؟چند بار روی ایات فکر کردی؟
چند بار دنبال تفسیر رفتیم؟
که حالا قران و رو سرمون می زاریم ؟انتظار داری قران واسطه بین تو و خدات بشه؟؟چقدر هم کم توقعیم؟قرانو رو سرمون می زاریم اما دستامون هنوز هم گردی که از روش پاک کردیم هست
یه جا شنیده بودم که قیامت قران بصورت سفید پوش ظاهر میشن و از صاحباشون یا شفاعت کنه یا شکایت!
میگن مصلح اخر زمان دین جدیدی و می یاره حتی شاید خیلی ها بگن این یه دین و ایین جدیدی ا ورده اما دینش مطالب قرانه که ما دور افتادیم
کتابی که جدایی از اون داره جامعه رو...
این همه گناه و این همه بی حیایی و هنوز حضور رو درک نکردیم که انتظار ظهور داریم
اما خدا یه بار دیگه بهمون فرصت داده دیگه خودمونو گول نزنیم
شبهای قدر محبین عزیز دوستان گرامی
انشاالله که صدر حاجات همگی ظهور اقا باشه
و دوری از گناه ! التماس دعا الهم عجل لولیک الفرج
سلام دلم نیومد از این ماه مبارک چیزی ننویسم گرچه خیلی سخته
می دونید حتی لحظه ای از این ماه شاید جبرانش خیلی سخت باشه
اونقدر این ماه با عظمنته که حتی ادم نمی تونه ازش حرف بزنه
واسه بعضی ها ماه رمضون خیلی زود می گذره
واسه بعضی ها هم خیلی دیر!!!!!! حالا خودتون قضاوت کنید که کی زود و کی دیر؟
خدایا شکرت که لیاقت دادی بهمون تا امسال هم ماه رمضون باشیم
کی می دونه سال بعد زنده است یا مرده؟
می دونید از یه چیزی می ترسم می ترسم اون چیزی که منتظرم اتفاق نیوفته
عاشقا می دوونن حتما این ماه مبارک شب بیست و سوم یه خبرایی
یعنی می شه؟
دعا کنید نگید دعای من تنها اثری نداره خودت تنهایی دعا کن برای فرج اقات خیلی خیلی خیلی
یکی از علائم ظهور در شب بیست و سومه بیست و سوم ماه رمضان
و اون هم صیحه اسمانی
نمی دونم چ کار کردیم چی کار می کنیم که لیاقت هنوز پیدا نکردیم چی کار کردیم که هنوز هم بدون سرپرستیم
اقای من می دونم خیلی وقتا با گناهام دل نازنینتو شکوندم اقا
دعامون کنید اقا وقتای سحر که مناجات می کنی اقا انگاری دعا های ما اثر نداره اما نا امید نمی شیم اونقدر دعا می کنیم تا انشالله ظهور کنید
عاشقا وقتای افطار دعای فرج اقا یادتون نره اول دعای فرج
دیروز وقت افطار حسابی ضعف کرده بودم تا اذان شد دعای افطار خوندم و شروع کردم به غذا خوردن هنوزچاییمو نخورده بودم که تلوزیون نمی دونم چه برنامه ای بود که اسم اقا رو اورد یه دفع بغض گلمو گرفت یادم رفته بود اقامو
چقدر اقامون غریبه ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااا
دیگه چیزی از گلوم پایین نرفت
العجل یا مهدی زهرااااا تو را به حق زهرا