سالی جدید از راه رسید
سالی گذشت
سالی آغاز شد
می گویند بهار آمده است اما
این بهار نیست
شاید عید از راه رسیده باشد
اما بهار تنها با آمدنش است که می آید
***********************
روزهـــا نـــــو نشده کهنـــه تـــــر از دیروز است
گر کند یوسف زهرا نظری ،نوروز است
سلام دوستان ،این اخرین مطلبه ..اما می خوام با دقت بخونین و یه کمی هم فکر کنین،اخرشم یه حرفایی با هاتون دارم
ابوبصیر از اصحاب امام صادق(علیهالسلام) تعریف میکند که: همسایهای داشتم که از همکاران سلطان ظالم و ستمکار بود و ثروت زیادی از کنار این سلطان به دست آورده بود، و کنیزان و غلامانی داشت و هر شب مجلسی از عیّاشان تشکیل میداد و به لهو و لعب و عیش و طرب میگذرانید و چند کنیز آوازهخوان و مطرب داشت که میخواندند و شراب میدادند و میخوردند. چون این فرد همسایه من بود همیشه صدای آن منکرات از خانه او به گوش ما میرسید و ما را ناراحت میکرد.
چندین بار به او گوشزد کردم که صدای ساز و آوازت، موجب اذیت و آزار من و خانوادهام میشود؛ ولی متاسفانه توجه نمیکرد، و اصرار و تکرار من به جایی نمیرسید؛ تا یک روز گفت: من مردی مبتلایم و اسیر شیطان شدهام اما تو گرفتار شیطان و هوای نفس نیستی. اگر وضع مرا به صاحب خود آقا حضرت صادق(علیهالسلام) بگویی شاید حضرت دعایی کرده و خداوند مرا از پیروی نفس نجات دهد.
ابوبصیر میگوید: سخن آن مرد بر دلم نشست. وقتی خدمت امام صادق(علیهالسلام) رسیدم؛ داستان همسایهام را به آن حضرت عرض کردم. حضرت فرمود: وقتی که به کوفه برگشتی او به دیدن تو خواهد آمد، به او بگو جعفر بن محمد(علیهماالسلام) میگوید اگر کارهای زشت و ناپسندت را ترک کنی؛ من برایت بهشت را ضمانت میکنم.
وقتی به کوفه برگشتم مردم به دیدنم آمدند آن همسایهام نیز با آنها بود، وقتی مهمانها رفتند و اطاق خلوت شد؛ گفتم وضع تو را برای امام صادق(علیهالسلام) شرح دادم حضرت فرمود: سلام مرا به او برسان و بگو آن اعمال زشتت را ترک کن تا من برایت بهشت را ضمانت کنم.
آن مرد تا این سخن را شنید گریهاش گرفت. گفت تو را به خدا آقا امام صادق(علیهالسلام) این حرف را به تو زد. گفتم به خدا قسم حضرت اینگونه فرمودند. گفت: برای من همین بس است و از منزلم خارج شد.
پس از چند روز که گذشت فردی را به دنبال من فرستاد، وقتی نزد او رفتم دیدم پشت در ایستاده و برهنه است گفت: هر چه مال داشتم در محلش صرف کردم و چیزی باقی نگذاشتم، برای این است که بدون لباس ماندهام. من سریع به دوستان مراجعه نموده و مقداری لباس که او را تامین کند تهیه کرد
بعد از چند روز پیغام داد مریض شدهام بیا تو را ببینم. در مدت بیماریاش مرتب از او خبر میگرفتم و با داروهایی به معالجهاش مشغول بودم. بالاخره یک روز به حال احتضار رسید. در کنار بسترش نشسته بودم و او در حال مرگ بود. در آن حال بیهوش شد؛ وقتی بهوش آمد در حالی که لبخند میزد گفت:
ای ابابصیر صاحبت امام صادق(علیهالسلام) به وعده خود وفا کرد، این را گفت و دیده از جهان بست.
در همان سال وقتی به حج رفتم در مدینه خدمت امام صادق(علیهالسلام) رسیدم، در منزل اجازه ورود خواستم، همین که وارد منزل شدم هنوز یک پایم در خارج منزل بود که حضرت فرمود: ای ابابصیر دیدی ما به وعده خود نسبت به همسایهات وفا کردیم؟
خوندی مطلبو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حاضرید که امروز به امام عصرمان، مهدی فاطمه(علیهماالسلام) قولی بدهیم؟
قول بدهیم که دست از گناهامون برداریم تا امام زمان(عج)، رضایت خدا، خود و در نهایت بهشت را برایمان تضمین کند.
و چه چیز بالاتر از این که خدا و امام زمان(عج) از ما راضی باشد؟
چه چیز لذت بخشتر از این است که امام زمان(عج) به گونهای به ما خبر دهند که از شما راضی هستم؟
راهش واضح و روشن است و امام صادق(علیهالسلام) به ما آموزش دادهاند. بیاییم و از امروز قول دهیم که اعمال ناپسند را ترک کنیم. برای راحت انجام شدن این کار، میتوانیم تمرین کنیم و گناهان را یک به یک کنار بگذاریم و از خود امام زمان(عج) مدد جوییم. یقین داشته باش که اگر با اخلاص درخواست کنیم، حتما کمکمون میکنند.
حضرت که ظهور کرد، خدمت ایشان رسید و بعد از دقایقی عرض عشق و ارادت، اشکهایش را پاک کرد و پرسید: آقا! اول علیه کدام دشمن قیام می کنیم؟ صهیونیستها؟، وهابیت؟ یا بهائیت؟
فرمود: «قیام می کنیم» نه، «قیام می کنید». شما برو علیه خودت قیام کن!
به نقل از وبلاگ مشترک مورد نظر
چه سرّی است در عاشورا و چه کیمیایی است حسین(علیه السلام)! مصباح الهدی و سفینة النّجاتی که هر روز را عاشورا و همه سرزمین ها را کربلا نمود! و چه خوش گفت رهبر فرزانه مان که ما هر چه داریم از محرّم و صفر داریم! حسین(علیه السلام) را باید در امور جهانی بشناسیم. چون او محدود به یک عصر و زمان نیست.
وجود مبارک ابیعبدالله برای جهانیان در قتلگاه شهادت پیام داد؛ فرمود: «إن لم یکن لکم دین و لا تخافون المعاد فکونوا أحراراً فی دنیاکم»؛ اگر دین ندارید و از معاد خود نمی هراسید لااقل در زندگی دنیوی تان آزاده باشید و رادمردی به خرج دهید. یعنی اگر مسلمان نیستند ولی بدانید اسلام دو پیام دارد: اگر مسلمانید احکام و حِکَمش مشخص است و اگر مسلمان نیستید، اگر بخواهید:
(یک) با مسلمان ها زندگی کنید،
(دو) مسلمان ها با شما زندگی کنند،
(سه) در محدوده درونگروهی با یکدیگر و با خودتان به سر ببرید،
اضلاع این مثلث را رادمردی و آزادگی تشکیل میدهد.
آن هایی که اسلامِ جهانی را انتظار دارند باید منتظر وجود مبارک ولیّ عصر باشند؛ حضرت که آمد کلّ جهان پرچمش یکی است و در چهره? پرچم وجود مبارک ولیّ عصر نوشته است: «البیعة لله»؛ یعنی مؤمنان پیمان یاری به خاطر خدا می بندند و پس از آن اسلام در همه جا گسترده می شود: لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ؛ تا (اسلام) بر همه دین ها ظاهر شود، (اگرچه مشرکان اکراه داشته باشند?. اما خود قرآن هم فرمود: وَمَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنّاً؛ و چنین نیست مگر آن که بسیاری از آن ها از گمان تبعیِّت می کنند. یعنی به حق که اسلام است روی نمی آورند.
ما بیانی داریم که باید همه به طرف دین دعوت شوند اما یک عده نمیپذیرند و نمیخواهند مسلمان شوند، بالأخره باید با آن ها در جهان زندگی کنیم یا نه؟ آن ها باید با ما زندگی کنند یا نه؟ آن ها باید با خودشان زندگی کنند یا نه؟ اضلاع این مثلث را حسینبنعلی(علیه السلام) در قتلگاه بیان کرده است. ما با بیان سید الشهداء میتوانیم با مردم جهان زندگی کنیم و آن ها با ما زندگی کنند و حتی بیشتر از این، آن ها هم با این کلام با یکدیگر می توانند زندگی کنند.
و جواب؟
پنج شنبه 87 دی 12 توسط طلبه
اینک... یاران حـسـیـن، یکایک به شهادت رسیده اند.
از کوچک و بزرگ... از بنی هاشم و دیگران.
و حـسـیـن، تنهاست...
چهره اش در هاله ای از افروختگی شوق آمیز فرو رفته است.
امام، رو به دشمن:
هل من ناصر...؟
هل من معین...؟
و جواب:...؟
و امروز .. گوش کن حتما می شنوی صدایی که دوباره تو را می خواند
هل من ناصر...؟
هل من معین...؟
و جواب:...؟
اقا یا حجه بن الحسن
اقا نمی خواهی بیایی.. دلمان می گیرد .. میدان تو هم نیز دلت گرفته از این همه ظلم
اقا زمین کربلا شده ... عده ای قلیل این سمت میدان و یزدیان به روبرویمان صف کشیده اند رقیه و علی اصغر ها
پر پر می شوند و ...جای حسین(ع) بین ما خالیست ..خدایا پسر حسین، مولایمان را از تو میخواهیم.. عجل لولیک الفرج
خدایا لا تودبنی بعوقبتک ما را با گناهانمان ادب مکن
الهی انا نشکو الیک فقد نبینا خدایا ما شکوه داریم
و غیبت ولینا ...
و کثره عدونا ..
و قله عددنا....
((و اگر شیعیان ما -که خدا بر طاعتش توفیقشان دهد در وفای به عهد و پیمانی که بر عهد آنان است همدل می شدند برکت دیدار ما از انها وا پس نمی افتاد و سعادت مشاهد ه ما همراه با معرفت حقیقی و راستین برایشان پیش می افتاد))
«بخشی از توقیع امام عصر عج به شیخ مفید ره»
از همون لحظه های اول سال دهم هجری بسیاری از مردم از روی نفاق با امیر المونین دست بیعت دادند.
همین الانشم که ما در زمان اخرین وصی پیامبر قرار داریم باید با انصاف را جع به خودمون قضاوت کنیم؟ که چقدر در انجام این وظیفه ی قلبی و جوارحی خود موفق بوده ایم؟
به راستی در میان مردم و شیعیان چند درصد مردم دست کم به یاد امام خودشونن ؟
حداقل در روز غدیر که متعلق به وجود ولی عصر ارواحنا فداه می باشدچقدر از صاحب غدیر و حقوق ایشان یاد می شود؟
چه بسا که ما هنوز وظیفه خود را نشناخته ایم؟!!چگونه ممکن است که روز غدیر برای مومنان و ولی نعمت انها عید باشد ؟ چرا که این روز بیش ار انکه ولایت و سر پرستی امیر المونین و ائمه از نسل ایشان را اعلام نماید یاد آور حقوق از دست رفته ایشان از ابتدای روز غدیر در حجه الوداع تا امروز می باشد و این مسئله ای است که دل های همه دوستداران اهل بیت را در اعیاد بزرگ مانند غدیر و قربان و فطر و جمعه محزون می کند وانها را در مجالس دعای ندبه جمع می سازد این مطلب طبق فرمایش امام صادق (ع) باعث اندوه موالی ما می گردد: {هیچ روز عید فطر و قربانی نیست مگر اینکه برای اهل بیت پیامبر غم و اندوهی را تا زه می کند}
بدین ترتیب محبت امام زمان نیز به تبع مولایش در این اعیاد محزون می گردد و در واقه با وجود اینکه این روز ها عید هستند غمی بزرگ بر شادی این اعیاد سایه می اندازد
***********************************************************
شیعیان واقعی اهل بیت که حلقه بندگی آنها را به گردن انداخته اند همواره در انتظار روزی به سر می برند که با رفع گرفتاری و شادی امامشان خشنود گردند. این همان روزی است که پیامبر اکرم در خطبه غدیر وعده آن را داده و فرموده اند که حضرت مهدی حقیقت دین الهی را اشکار می سازد و از ظالمان انتقام گرفته به یاری دین خدا بر می خیزد و خون به ناحق ریخته اولیای اهلی را طلب می کند: بدانید که اخرین امامان از ما مهد ی قائم است اوست غالب بر ادیان اوست انتقام گیرنده از ظالمان و بدانید که اوست انتقام گیرنده هر خونی از اولیای خدا اوست یاری دهنده دین خدا
خدا را قسم می دهیم به غدیری که نزد او بسیار عظمت دارد و به صاحب غدیری که هنوز در پس پرده غیبت به سر می برد
که به همه ما توفیق عطا فرماید تا بتوانیم عهد و پیمانی را که پیامبر از ما اخذ فرموده به بهترین وجه ادا کنیم و
همواره مطابق رضای مولایمان زندگی نماییم و بالاخره جان های خود را در راه او فدا کنیم
اللهم اجعل محیای محیا محمد و ال محمد
و مماتی ممات محمد و ال محمد
یا رب المونین به حق المومنین اشف الصدور المومنین به ظهور الحجه
باز هم امده ایم تا بگوییم ..سلام
سلامی که از ما نیست از دلی است که تو خود او را فراخوانده ای
وگرنه ما که هیچ نداریم جز آنکه تو دعا کنی و او بدهد
سلام بر آقایی که هنوز او را نشناختم
سلام بر آن غریبی که غربت او را هیچ کس نفهمیده
سلام بر غریب مدینه و سلام بر صاحب غربت جمعه ها
آقا ..آقا سلام ..امروز جمعه است
امروز خیلی ها ندبه خواندند اما نمی دانم برای که خواندند؟
برای که خواندند که جوابی نشنیدند؟
من امروز یک تصمیم گرفتم
تصمیم گرفتم دیگر به خود نگویم منتظر
آخر من و امثال من که منتظر نیستیم اگر بودیم تو تا به حال آمده بودی
از امروز می خواهم به همه انهایی که خود را منتظر تو می نامند بگویم
نام هایتان را عوض کنید .. شما دیگر منتظر نباشید.. بس است اینقدر انتظار کشیدید!!
از امروز سعی کنید خوب باشید.. همین
سعی کنید این همه ادا برای منتظر بودن در نیاورید
فقط و فقط خوب باشید
خوب باشید تا ان بهترین از شما راضی باشد
اینقدر دلش را نشکنیم با خنجر هایمان
ندبه های فراق ما که به خاطر تو نیست ..برای خودمان است
برای دلتنگی ها .. برای خستگی ها.. برای اینکه تو بیایی و شاید حق ما را بگیری
نمیدانم اقا .. نمیدانم
نمیدانم کجاییم و به کجا میرویم
اینجا همه تو را گم کرده اند و یادشان رفته که گم کرده ای دارند
دنیای عجیبی شده
خیلی ها مثل من خود را منتظر می نامند
منتظر هایی که سر جایشان خشکشان زده
میخکوب مانده اند
ومن نمیدانم ما چه منتظری هستیم که منفعل مانده ایم
همش میگوییم بیاید تا درست شود اما خودمان هیچ نمی کنیم
حتی به خودمان زحمت نمیدهیم که خوب باشیم