کم کم بوی محرم از راه می رسد شال عزای منتظران که با زبانی دیگر مولایشان را همراهی می کنند.
آجرک الله یا مولای یا صاحب الزمان
این فریاد نه تنها رو به خاموشی و افول نگذاشته، بلکه هر روز رساتر و پرصلابتتر، خروش وجوشش آزادگان عالم را افزوده است.
گویا امام حسین (ع) سالها و قرنها چشم به راه دوخته و به انتظار نشسته است؛ تا امام عصر (عج)، ندایش را پاسخ گوید؛ پرچم بر زمین ماندهاش را به دوش گیرد؛ داغهای کهنهاش را التیام بخشد و آرمانهای بلندش را لباس تحقق بپوشاند. روز ظهور، هنگام پاسخ به استغاثه مظلومانه امام حسین (ع) است و حضرت مهدی (ع) پاسخ دهنده آن.
در این گستره بیانتها و افقهای دور آن، کسی به خروش و التهاب فرزندش که برای رسیدن آن روز، گذر آرام آرام و جانکاه لحظهها را به تماشا مینشیند و روزها و سالها را با چشمان منتظرش بدرقه میکند وجود ندارد.
به راستی چه رمزی مهر سکوتْ بر لبان بسته و چه سرّی در این میان رخ پنهان کرده است؟ چرا یاد امام حسین (ع) همیشه و همه جا، همراه و هم پای یاد حضرت مهدی (ع) است؟ چرا هر جا سخن از حسین (ع) است، نام حضرت مهدی (ع) نیز رخ میگشاید؟ چرا عاشورا روز «ظهور» است و یاد حسین (ع) آغازین کلام مهدی (ع)...؟
کلام پایانی : تا منتظران حضور را رعایت نکنند منتظَر ظهور نمی کند.