امام خمینی (رحمه الله) به چندین برداشت ناصحیح از انتظار اشاره فرموده است که هر یک به طور جداگانه ذکر می شود:
1 ـ عده ای انتظار را در این می بینند که برای تعجیل در ظهور امام زمان دعا کنند. این گروه ضمن عمل به تکالیف دینی خود، نسبت به آن چه از خطاها و معصیت ها در جامعه می بینند امر به معروف هم می کنند ولی هیچ اقدام عملی برای محو ظلم و ستم انجام نمی دهند:
«بعضی انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان (علیه السلام) را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند. بلکه بعضی از آن ها را که من سابقاً می شناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب (علیه السلام) بود. این ها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می کردند و نهی از منکر هم می کردند و امر به معروف هم می کردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمی آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند نبودند.».
2 ـ عده ای فکر می کنند انتظار آنست که بنشینند و دعا کنند تا حضرت بیاید و خودش به مسایل رسیدگی کند. این عده گرچه به تکالیف فردی خود عمل می کنند ولی نسبت به مسایل جامعه بی تفاوت هستند. امام (رحمه الله) درباره این گروه و تفکرشان فرموده است:
«یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه می گذرد، بر ملت ها چه می گذرد، بر ملّت ما چه می گذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیف های خودمان را عمل می کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند انشاء الله درست می کنند. دیگر ما تکلیفی نداریم. تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آن چه در دنیا می گذرد یا در مملکت خودمان می گذرد نداشته باشیم. اینها هم یک دسته ای، مردمی بودند که صالح بودند».
کم کم بوی محرم از راه می رسد شال عزای منتظران که با زبانی دیگر مولایشان را همراهی می کنند.
آجرک الله یا مولای یا صاحب الزمان
از نوای غریبانه استغاثه امام حسین (ع)، سالها و قرنها میگذرد، اما انعکاس آن را میتوان در لحظه لحظه تاریخ به گوش جان شنید،
این فریاد نه تنها رو به خاموشی و افول نگذاشته، بلکه هر روز رساتر و پرصلابتتر، خروش وجوشش آزادگان عالم را افزوده است.
گویا امام حسین (ع) سالها و قرنها چشم به راه دوخته و به انتظار نشسته است؛ تا امام عصر (عج)، ندایش را پاسخ گوید؛ پرچم بر زمین ماندهاش را به دوش گیرد؛ داغهای کهنهاش را التیام بخشد و آرمانهای بلندش را لباس تحقق بپوشاند. روز ظهور، هنگام پاسخ به استغاثه مظلومانه امام حسین (ع) است و حضرت مهدی (ع) پاسخ دهنده آن.
در این گستره بیانتها و افقهای دور آن، کسی به خروش و التهاب فرزندش که برای رسیدن آن روز، گذر آرام آرام و جانکاه لحظهها را به تماشا مینشیند و روزها و سالها را با چشمان منتظرش بدرقه میکند وجود ندارد.
به راستی چه رمزی مهر سکوتْ بر لبان بسته و چه سرّی در این میان رخ پنهان کرده است؟ چرا یاد امام حسین (ع) همیشه و همه جا، همراه و هم پای یاد حضرت مهدی (ع) است؟ چرا هر جا سخن از حسین (ع) است، نام حضرت مهدی (ع) نیز رخ میگشاید؟ چرا عاشورا روز «ظهور» است و یاد حسین (ع) آغازین کلام مهدی (ع)...؟
کلام پایانی : تا منتظران حضور را رعایت نکنند منتظَر ظهور نمی کند.
توطئه!
سه شنبه 86 دی 11 توسط طلبه
سلام علیکم. مطمئنا با دیدن وبلاگ متوجه شدید که چه اتفاقی افتاده اگه وبلاگ نویس باشید می دونید از این اتفاقا زیاد می افته. برادران و خواهران محترم .امام علی می فرمایند مومن زیرک است.
شخصی از روی دشمنی با بنده و اهل بیت اقدام به نوشتن کامنت های و سوالای بی شرمانه ای با اسم من و بلاگ پخش کرده
که با عتراض و حرفای زیادی مواجه شد.
واقعا از محبین مهدی عج بعیده!!! اگه یه نگاهی به مطالب وبلاگ می انداختید متوجه می شدید که این یک تو طئه است.
ولی از یک جهت خوشحال شدم که حسابی دشمنای اقا رو شاکی کردم که دست به همچین اقدامی کردند.
و خواهشم اینه که زود اقدام نکنید.
انتظار و عدم انتظار مثل مسافر و حاضر است، کسانی که اهل دنیا هستند قصد اقامت کردهاند، کسانی که اهل آخرت هستند توی دنیا قصد اقامت ندارند، حالت مسافر دارند. مسافر چه کار میکند؟ مسافر مثلا میخواهد برود کشور عربستان، میخواهد برود در آنجا مثلا متوطن بشود، نمیخواهد برود حج و برگردد، یک کسانی هستند که میخواهند بروند خارج و بمانند و دیگر برنگردند، اینها چه کار میکنند، همینها کافی استبرای مطالعه کار، اینها همه چیزشان را دلار میکنند، فرششان، باغشان، تجارتخانهشان، همهشان را پول میکنند میگذارند توی بانکهای خارج، کسی هم که اهل آخرت است، همه را میفرستد توی بانکهای آخرت، اینجا مصرفش نمیکند، پس آن کسی هم که معتقد است به آخرت، حالتش، حالت مسافر دارد که قصد رفتن کرده است، حالتش این است که همه چیزش را تبدیل به جنس ارز آن کشور میکند، انتظار هم همین حال را به انسان میدهد که شاید امشب آمد، شاید امروز صبح آمد، در روایات نگفتهاند که آقا ده سال دیگر میآید، بیست سال دیگر میآید
«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» .
گفتیم آن روزی که غیبت صورت گرفت، باز باعثش مردم شدند، مردم یک کاری کردند که نعمت ازشان سلب شد و آن روزی که حضور پیدا بشود قبلش مردم عوض شدهاند، «ذلک بان الله لم یک مغیرا نعمة انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم».
یا میگوید: «ان عدتم عدنا» .اگر شما برگردید ما برمیگردیم
، گاهی هم در توبه را باز میکند و خدا لطفی میکند در آنجا و میگوید: «تاب علیهم لیتوبوا»
ملاحظه وضعیتشان و ضعفشان را کرده است، نظری کرده است، اجازه داده است که دلشان بشکند و توبه کنند، آن هم جایگاه خودش را دارد. پس اصل غیبت که شروع شد از ناشکری شروع شد!!!،
کاری با امام یازدهم کردند شیعیان که با هیچ کدام از امامان نکردند!،
یک نامهای به ایشان نوشتند که پولهایی را که ما خدمتتان فرستادیم شما مقدارش را به ما بگویید در «تحف العقول» حضرت پاسخشان را اینطوری دادند که اگر این امامت امر مستمری است چرا این سؤال از یکی از پدران من نشد، چرا آنها متهم به این معنا نشدند؟ بعد از آن حضرت نپذیرفت و دستور فرمود پرده سیاهی در اتاق ایشان آویختند، مردم میآمدند از پشت پرده سؤال میکردند و میرفتند. این هم پرده غیبت است. این حرکت است، چون خدای تعالی میتوانست آسمانها و زمین رادر یک لحظه خلق کند اما آنها را شش روزه آفرید، در روایت داریم که برای «تانی» است، خداوند «تدرج» را دوست دارد، این متینتر است. پس اول غیبت کبری استبا نواب لاعلی التعیین [غیرمعینی]، که حضرت دیگر تعیین نمیکنند، قلوب مردم به سمتی برود و آمادگیشان و ساختهشدنشان برای ظهور، معنای انتظار این است که هم خودش را فرد آماده کند برای پیوستن به آن حضرت، و هم دیگران را برای این کار تشویق کند و برای این کارمقدمات اماده کند.
در یک مثال کوچک میشود اینطوری مثال زد، امام راحل، قدس سره، در نجف بود و مردم آرزو داشتند بیاید ایران، همکاری با او میکردند با اینکه در بینشان نبود، نوارش را تکثیر میکردند، صحبتش را اشاعه میکردند، ذکر خیر او میکردند.
کاش با هم انقلابی دگر برپا کنیم...باذکر یا مهدی و با رمز یازهرا. انشاالله
آیت الله طهرانی از علّامه طباطبائی سؤال می کند:
« راجع به حضرت قائم آل محمّد حضرت حجّة بن الحسن العسکری- اَرْواحنا فِداهُ – و کیفیّت ظهورش، از مرحوم قاضی – رحمة الله علیه- چیزی به خاطر دارید؟ علّامه فرمودند: در روایت است که چون حضرت قائم- عجّل الله تعالی فرجه الشریف – ظهور کنند، اوّل دعوت خود را از مکّه آغاز می کنند. بدین طریق که بین « رکن» و « مقام» پشت به کعبه نموده و اعلان می فرمایند و از خواصّ آن حضرت سیصد و سیزده نفر در حضور آن حضرت مجتمع می گردند. مرحوم استاد ما قاضی- رحمة الله علیه – می فرمود که: در این حال حضرت به آنها مطلبی می گویند: که همه آنها در اقطار عالم متفرّق و منتشر می گردند و چون همه آنها دارای طیّ الارض هستند، تمام عالم را تفحّص می کنند و می فهمند که غیر از آن حضرت کسی دارای مقام ولایت مطلقه الهیّه و مأمور به ظهور و قیام و حاوی همه گنجینه های اسرار الهی و صاحب الأمر نیست. در این حال همه به مکّه مراجعت می کنند و به آن حضرت تسلیم می شوند و بیعت می نمایند. مرحوم قاضی –رضوان الله علیه – می فرمود: من می دانم آن کلمه را.
معنی اصیل انتظار این است که انسان در خودش زمینه آمادگی برای اطاعت و پیوستن به آن حضرت را پیدا بکند و همچنین زمینه را برای آن حضرت آماده کند. یعنی هم خودش آماده باشد برای پیوستن به آن حضرت، هم برای آن حضرت زمینه سازی بکند. بعضیها یک بعد انتظار را گرفتهاند و آن اینکه میگویند آن حضرت تا نیاید امور اصلاح نمیشود اما اینکه آیا لازم است که ما کاری کنیم تا برای آن حضرت زمینه هموارتر بشود، این را میگویند به ما مربوط نیست، این برداشت غلطی از انتظار است، این یاس است، این انتظار نیست. میگویند از دست ما کاری ساخته نیست. صاحبش میآید خودش امور را اصلاح میکند، خیر از دست شما کاری ساخته است، بعضی جایگاه تقدیر را و جایگاه مقدرات را نشناختهاند، جایگاه تقدیر و مقدرات این نیست که از انسانها سلب اختیار کنند، سلب قدرت کنند، تقدیر جای خودش را دارد، قدرت و اختیار انسان هم جای خودش را دارد و به دلیلی که انسان مختار است و خدا امانت قدرت را به انسان داده است، این زمینه انتظار فراهم میشود. چرا؟ چون آن روزی که آن حضرت میآید اینطور نیست که ایشان از انسانها، سلب قدرت میکند و انسانها را به راهی که میرود مجبور میکند، اگر بنا بر چنین کاری بود نیاز به انتظار نبود، در همان سال وقتی که ایشان چهار ساله بودند، نه، وقتی که ایشان ده یازده ساله بودند یا پانزده ساله بودند یا بیست ساله بودند اگر بنا بر اکراه بود خوب همان موقع اقدام میشد نیاز نبود که این همه زمان بگذرد و قرآن مکررا میفرماید:
«انلزمکموها و انتم لها کارهون،من برحمت وسعادت شما را اجبارمیکنم وشماتنفراظهارمیکنید» 1.
با اینکه شما بدتان میآید و کراهت دارید، شما را به قضیه ملزم بکنیم؟ یا میفرماید:
«انما انت مذکر لست علیکم بمصیطرهمانا تو تذکر دهنده ای و مسلط بر انان نیستی»; 2.
«لست علیهم بوکیلیامبر بگو که من نگهبان شما نیستم» 3.
پس این مجموعهها نشان میدهد که آن حضرت در انتظار مساعد شدن شرایط و اذن پروردگار جل و اعلی است، پروردگار متعال هم برنامهاش این نبوده است که مردم عوض نشدند او عوض کند، چه ظهور، چه غیبت، جزء این آیه هستند: «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم خدا حال هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خود قوم تغییر دهند» 4 .
آن روزی که غیبت صورت گرفت، باز باعثش مردم شدند، مردم یک کاری کردند که نعمت ازشان سلب شد
و آن روزی که حضور پیدا بشود قبلش مردم عوض شده.
1)سوره هود 28 2)غاشیه21-22 3)انعام 66
4) رعد11 (انتظار از ایت الله حاءری شیرازی)
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز