شب گر رخ مهتاب نبیند سخت است لب تشنه اگر اب نبیند سخت است
ما نوکر و ارباب تویی مهدی جان نوکر رخ ارباب نبیند سخت است
وقتی نام ویژه ی حضرت حجت «قائم» در قصیده دعابل خزائی در محضر امام رضا برده شد امام رضا برخاستند و دست مبارکشان را روی سر گذاشتند و برای ظهور امام زمان دعا فرمودند از ایشان پرسیدند آقا جان چرا هنگامی که نام ویژه و مبارک امام مهدی برده شد شما بر خاستید و دست مبارک را روی سر گذاشتید
فرمود برخاستن برای اینکه شیعه تربیت شود هر گاه ان نام برده می شود امام مهدی به آن گروه یا فرد نگاه محبت آمیر می کند و خلاف ادب است که آقا نگاه بکند و انسان همینجور سر جایش نشسته باشد به این دلیل من برخاستم
کسی که می خواهد تسلیم شود دستش را روی سر می گذارد از طرفی دیگر عرب وقتی به اضطرار می رسد همه چاره ها بریده می شود و راه چاره ندارد دستش را روی سرش می گذارد اینجا هم مهدی جان من نیز مضطرم،به فریادم برس

منظورم این است که گاهی نام نامی حضرت را ببریم و سپس برخیزیم و با ادب سلام بدهیم تا اقا نگاهی به ما بکند و این دل خاکی ومسین به طلای ناب و کیمیا تبدیل کند
انان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند
از صمیم قلب بگو امده ام:
گفتیم که انسان منتظر باید مقدماتی را هم در خود فراهم کند و یکی از ان مقدمات و تکالیف اصلاح و تهذیب نفس است
رو به درگاه الهی کن و از صمیم قلب بگو آمده ام اگر گفتند اینجا چرا امدی بگو به کجا روم و به کدام در رو کنم
این ره است دیگر دوم ره نیست این در است و دگر دوم در نیست
اگر گفتند به اذن چه کسی امده ای؟بگو شنیده ام :
بر ضیافتخانه فیض نوالت منع نیست در گشاده است و صلا در داده خوان انداخته
اگر گفتند تا حال کجا بودی؟بگو راه گم کرده بودم.اگر گفتند چه چیزی آوردی؟بگو اولا:
«دل شکسته» که از شما نقل است:
در کوی ما شکسته دلی می خرید و بس بازار خود فروشی از ان سوی دیگر است
و ثانیا:
من گدایم و چه توانم برم بر در شاه طمع بخششم از درگه سلطان من است
اگر گفتند بیرونش کنید بگو:
نمی روم ز دیار شما به کشور دیگر برون کنید از این در درآیم از در دیگر
اگر گفتند این جرات را از که اموختی:بگو از حلم شما
اگر گفتند قابلیت فیض نداری بگو انرا را هم افاضه می فرمایید.
باز اگر از تو اعراض کردند بگو:
به والله به بالله به تالله به حق ایه نصر و من الله
که مو از دامنت دست بر ندیرم اگر کشته شوم الحکم لله
اگر گفتند :گناهکاری بگو اولا شنیدم شما غفارید ثانیا من ملک نیستم ادم زاده ام و ثالثا:
ناکرده گنه در این جهان کیست بگو انکس که گنه نکرده و زیست بگو
من بد کنم و تو بد مکافات دهی پس فرق میان من و تو چیست بگو
اگر گفتند چه می خواهی؟؟؟
بگو:
جز تو مارا هوای دیگر نیست جز لقای تو هیچ در سر نیست*
*استاد حسن زاده