• وبلاگ : 
  • يادداشت : توطئه!
  • نظرات : 4 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    مي خوام اينجا با تو باشم

    دوباره خزون اومد نم نم بارون مي زنه تو صورتم

    بوي خاك ونم كوچه مي گه هنوز ديوونه تم!

    رعد و برق فهميده انگار زندگي م شده غم انگيز...

    دست هاي كي و گرفتي زير باروناي پاييز؟

    مي خوام اينجا با تو باشم زير باروناي پاييز

    ولي افسوس نه تو هستي نه ديگه بارون مي باره

    خزونم داره مي ره نمونده برگي رو درختها

    من هنوز منتظرم توي جاده تك و تنها

    ديگه بارون نمي باره توي جاده پر برفه

    به خداي آسمونها عشقت از يادم نرفته...

    مي خوام اينجا با تو باشم زير برف و باد و بارون

    نيايي با خاطراتت سر ميذارم به بيابون